کد مطلب:68037 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:333

روح علمی، روح برادری اسلامی











لازم می دانم، به مناسبت سخن از كتاب و كتابخانه، یاد كنم كه صاحب «الغدیر»، نسبت به كتابهای محققانه و مستند عالمان اهل سنت دلبستگی شگرف نشان می داد. و آن دسته از تألیفات این عالمان مسلمان را كه با دست امانت و با روح علمی نوشته شده است و مایه ور است و سرشار از علم و اطلاع و عمق و برخوردار است از صحت استناد، می ستود و ارج آنها را خاطرنشان می ساخت. به طوری كه هر جای از این گونه كتابها نشان می یافت به سراغ آن می شتافت. و اگر نمی توانست نسخه ای از آنها به چنگ آورد، خود می نشست و از روی آنها می نوشت و نسخه بر می داشت. او همواره تأكید می كرد كه این گونه كتب چاپ شود و انتشار یابد. در محافل خصوصی نیز اهل فضل و مؤلفان را به مراجعه و دقت در آنها و چاپ و تصحیح و نشر آنها ترغیب می نمود. در مثل، از كتابهایی مانند «المنصف»[1] ابن ابی شیبه، یا «احكام القرآن ابوبكر حصاص»،[2] با بزرگداشت نام می برد. از معاصران، نیز از جمله، از كتابهای «جمهرة خطب العرب»، «جمهرة رسائل العرب»- تألیف احمد زكی صفوت، و كتاب «الغزالی»- تألیف دكتر احمد فرید رفاعی درباره ی غزالی

[صفحه 333]

و كتابهای علی فكری مصری و... با ستایش یاد كرده است.[3] حتی گاه آرزو می داشت كه كتابی را، از این دست، با وجود سالخوردگی و كهولت از بر كند. هنگامی كه پسرش، شیخ محمد هادی امینی، كتاب «فتح الملك العلی»- تألیف عالم سنی حافظ محمد احمد صدیق مغربی، را تحشیه كرد و به چاپ رسانید، در نامه ای به او چنین نوشت:

... و انی منذ طالعته قبل ردح من الزمن لم افارقه قط، و انما امعن النظرة فیه مرة بعد اخری، و اعید جدة الوقفة دونه، والاخذ من منابع علمه الفضفاض. و قد اخذ مجامع قلبی حتی انی لو كنت تمكنت من حفظه لحفظته- مع كبر سنی- برمته، بالشوق المؤكد. فعلیك بمطالعة امثاله من الكتب النفیسة القیمة، و قلماهی.

- من از آن روز كه این كتاب را خواندم هیچگاه كنار نگذاشتم. باربار آن را ژرف می خواندم و در برابر چشم می داشتم و از چشمه ساران سرشار از دانش آن سیراب می شدم. این كتاب چنان مرا شیفته ساخته بود كه اگر برایم شدنی بود كه آن را از بر كنم، پیرانه سر، با شوق بسیار این كار را می كردم. بر تو باد كه اینگونه كتابهای نفیس ارجمند را بخوانی، اگر چه اینگونه كتابها بسیار اندكند.[4] .

حتی می توان گفت خود تألیف و نشر كتاب «الغدیر» و مراجعه به آن، و دیدن آن همه مدارك و مآخذ از اهل سنت و آشنایی كه برای خواننده، از این راه، با عالمان اهل سنت و آثار آنان پیدا می شود، این همه باعث رواج گرفتن بیشتر آن كتب در میان فاضلان و محققان شیعه شده است. هر چند ما شیعه از روزگاران قدیم به كتابهای اهل سنت مراجعه می كرده ایم و آنها را می خوانده ایم و می خوانیم، بر عكس

[صفحه 334]

بسیاری از فاضلان اهل سنت، از این رو، در تألیفات شیعه، چه بسا یك نسبت ناروا درباره ی آنان، یا یك نقل تحریف شده از كتابهای آنان یافت نشود، اما در تألیفات ایشان چه عرض كنم؟ اگر اهل سنت، به صورت وسیع و عمیق، كتب ما را می خواندند، نه تنها برای شناخت و وحدت و مصالح اسلام و خنثی كردن زمینه سازیهای یهود و نصاری مؤثر بود، بلكه خود آنان نیز از خسرانی عظیم مصون بودند. زیرا بسیاری از حقایق وحی و علوم الهی و حقایق دینی، از پیامبر اكرم «ص» به علی و فاطمه رسیده است، و از ایشان به امام حسن و امام حسین، و از ایشان به دیگر امامان، و از آنان به اصحابشان و سپس به ما. و این علوم و حقایق در كتابهای بزرگان ما شیعه هست، علوم و معارفی كه ائمه ی طاهرین آموخته اند و برای سعادت ابدی انسان تعلیم كرده اند. علوم و معارفی كه ائمه ی طاهرین از پیامبر اكرم فرا گرفته اند و به شیعه آموخته اند، از بالاترین سطح معارف گرفته تا ساده ترین حكم فقهی. و این همه برای سعادت و خوشبختی دو جهانی انسان، یعنی سعادت ابدی تعلیم شده است.

خوب است در اینجا، سخن خویش را با كلامی از عالم بزگ و جامع الفنون، شیخ بهاءالدین محمد عاملی، زیور دهیم. وی در خاتمه ی رساله ی «الوجیزة»، در علم «درایة الحدیث» می گوید:

جمیع احادیثنا- الا ما ندر- ینتهی الی ائمتنا الاثنی عشر، و هم ینتهون فیها الی النبی «ص»، فان علومهم مقتبسة من تلك المشكاة، و ما تضمنه كتب الخاصة- ره- من الاحادیث المروریة عنهم «ع» یزید علی ما فی الصحاح الست للعامة بكثیر، كما یظهر لمن تتبع احادیث الفریقین.

- همه ی احادیث ما- جز اندكی- به دوازده امام می رسد، و از آنان به پیامبر «ص»، زیرا علوم آنان از علم پیمغبر است. احادیث كتب شیعه كه از امامان روایت شده است بسی بیشتر است از احادیث «صحاح ست» اهل سنت، چنانكه نزد آگاهان حدیث معلوم است.

[صفحه 335]



صفحه 333، 334، 335.





    1. «المصنف» (بر وز مكرر)، تألیف حافظ كبیر ابوبكر عبدالله بن محمد بن ابی شیبه ی كوفی (م- 235 ه. ق) در 12 جلد.
    2. (م- 370).
    3. «الغدیر»، ج 31:2، ج 113:1، ج 7 ص «ج»- پانوشت.
    4. «فتح الملك العی»- مقدمه. تاریخ نامه: ماه ربیع الاول 1388 هجری قمری.